
صفحات مجازی پر از سوالات و شبهاتی است که درباره حمایت از کالای ایرانی و راهبرد اقتصاد مقاومتی مطرح می شود. سوالاتی که برای ایجاد فرهنگ حمایت از کالای ایرانی باید در ذهن مخاطب پاسخ داده شود. چند مورد از این شبهات و پاسخ به آنان را مرور می کنیم:
*پاسخ چند شبهه درباره مصرف کالای ایرانی
در خصوص مصرف کالای ایرانی شبهاتی مطرح میشود که مختصرا به برخی از این شبهات و پاسخشان اشاره میکنم:
1- تقریبا در تمام کالاها اعم از لوازم خانگی، خودرو، گوشی همراه و… در سراسر دنیا، تمام قطعات به تنهایی توسط یک شرکت ساخته نمیشود بلکه شرکتهای طراح و سازنده از قطعات سایر سازندگان نیز استفاده میکنند و نهایتاً همه را سرهمبندی میکنند. به عنوان مثال تولیدکنندگان لنزها یا پردازندههای گوشی همراه در دنیا، تعداد معدودی هستند که سازندگان گوشیهای همراه عموما این قطعات را خریداری میکنند.
2- هرگز نمیتوان اهمیت مصرف کالای ایرانی که تنها بخشی از آن در ایران ساخته یا حتی فقط مونتاژ میشود را نادیده انگاشت، چرا که به همان میزان سرمایه، ارزش افزوده و اشتغال تولید خواهد نمود و از میزان واردات، خروج ارز، مشکلات خانوادگی و معضلات اجتماعی کاسته میشود.
3- این درست است که برخی از تولیدکنندگان ما بیشتر مونتاژ میکنند ولی مگر هیچ تولیدکنندهای میتواند ره صد ساله را یک شبه بپیماید؟! مسلماً باید به تولیدکنندگان فرصت داد تا قطعه به قطعه، از مونتاژکاری صرف، دور گردند، امری که هم اکنون در کشور ما رخ داده است و ما در تولید برخی کالاها به سطح خوب و قابل افتخار دست یافتهایم.
4- برخی میگویند چون کالای ایرانی از کیفیت خیلی خوبی برخوردار نیست، پس خرید آن اشتباه است، در پاسخ باید گفت، خب اگر کالای ایرانی خیلی خوب باشد که خریدنش هنر نیست، یک خارجی هم از مصرف کالای ایرانی استقبال می کند! پس فرق یک ایرانی با آن خارجی چیست؟! اصلا مگر کشورهایی که صنایعشان پیشرفت کرده است جز با حمایت غیرتمندانه مردمشان بوده است؟!
5- وقتی به یاد بیاوریم که کشور ما دشمنانی دارد که حتی جلوی واردات دارو و غذا را هم گرفتند، میفهمیم که حمایت از تولیدات ملی در ایران چه قدر مهمتر از استفاده از تولیدات ملی در سایر کشورها است. مسلما وجود چنین دشمنانی باعث شده است که اقتصاد مقاومتی در کشور ما به یک امر حیاتی تبدیل گردد که بخش مهمی از آن به استفاده از تولید ملی باز میگردد.
پی نوشت: تمام موارد فوق نافی تکلیف تولیدکنندگان در تولید باکیفیت و وظیفه حاکمیت در حمایت از تولید نیست و اگر چه این ها مکمل یکدیگر هستند ولی باتوجه به اهمیت اقتصاد مقاومتی و شرایط خاص کشور، نمی توان انجام تکلیف خود را منوط به انجام تکلیف بخشهای دیگر نمود، لیکن مطالبه گری در خصوص حمایت از تولید، ارتقای کیفیت تولیدات و تشویق و معرفی کالای با کیفیت داخلی، حداقل کاری است که در هر شرایطی میسر است./سیاوش آقاجانی
*آیا باید پراید بی کیفیت ایرانی را بخریم؟!
چه منطقی وجود دارد که به بهانه حمایت ازکالای ایرانی پراید بخریم که سالانه جان تعداد زیادی از ایرانی ها را میگیرد؟! این چه کار احمقانه ای است که ما را به آن دعوت می کنید؟!
این سوالی است که ما غالبا وقتی مشغول فرهنگ سازی برای خرید کالای داخلی هستیم، با آن مواجه می شویم و خوب است یکبار برای همیشه به آن پاسخ بگوئیم…
در پاسخ به این سوال چند نکته را در نظر بگیرید؛
1- اول باید از کسی که این سوال را می پرسد، سوال کرد، چرا بین این همه کالای با کیفیت داخلی، فقط به یک ماشین چسبیده اید؟! مگر فقط پراید کالای داخلی است؟! مثلا خود کسی که این سوال را میپرسد، کیف، کفش، لباس، لوازم خانگی، لوازم التحریر، ظروف و وسایل آشپزخانه، میوه، آجیل، اسباب بازی فرزندانش و… که نمونه های بسیار با کیفیت ایرانی دارد، را متعصبانه ایرانی خریده اند یا فقط دنبال بهانه اند که به کالای ایرانی گیر دهند؟! اگر متعصبانه خریده اند، و پراید را بی کیفیت میدانند (که همین طور هم هست) اشکالی ندارد، اگر بضاعت مالی دارند، در این مورد، فعلا خارجی اش را بخرند…
2- باید از این افراد اول پرسید، خوب اینکه شما دارید با خرید کالای داخلی گیر می دهید، منظورتان چیست؟ میخواهید با چه کسی مخالفت کنید؟ چه قشر یا نظر یا جناحی را می کوبید؟!! باید به این افراد تفهیم کرد که حمایت از کالای ایرانی مخصوص ولایت مدارها، یا حزب اللهی ها یا بسیجی ها یا… نیست، این افراد معمولا عادت به ایراد گرفتن دارند، و تفهیم کردن این مطلب که حمایت_از_کالای_ایرانی یک شعار حزبی یا قشری نیست ومخصوص همه کسانی هست که به هموطن و کشور و حتی فرزندان و خانواده خودشان علاقه دارند، کار راحتی نیست، اما مجاهده می خواهد و شدنی است.
3- فراموش نکنیم که ما در بحث حمایت ازکالای ایرانی ، منظورمون به هیچ وجه خرید یا حمایت از کالای بی کیفیت یا بنجلی نیست که در داخل تولید میشود، بلکه منظورمان حمایت است از کالای با کیفیت داخلی و یا کالای داخلی که در حالی افزایش کیفیت است. (البته نباید فراموش کنیم که نباید از کالای داخلی های_تک داخلی که تازه چند سال است تولید می شود و نصف قیمت نمونه خارجی آن است، توقع کالای خارجی ای را داشته باشیم که سی سال سابقه تولید دارد و قیمتش هم 2برابر نمونه داخلی آن است)
بنابراین، تاکید کنید، هیچ گاه دنبال کالای بی کیفیت یا بنجل نروید، حالا اگر خودرو را نیز این چنین می دانید، به هیچ وجه اصراری به خرید این کالای داخلی نیست.
4- از این افراد بپرسید، غر زدن که کار راحتیست، همه هم میتوانند راحت انجام دهند، اما راه حلی هم برای این قضیه دارند؟ تلاشی کرده اند؟ به جایی گله یا شکایتی کرده اند؟! دنبال پیدا کردن علت یا علل این ایراد بوده اند؟!!! یا فقط غر زده اند؟!!!
به آنها خاطر نشان کنید کسانی که دغدغه حمایت_از_کالای_ایرانی دارند و این قضیه را پیگیری میکنند، فقط به غر زدن اکتفا نکرده اند، با مطالبه، با ارائه طرح، با کار و فکر، به دنبال حل این مشکل هم هستند، این افراد راحتی و شیرینی غر زدن را انتخاب نکرده اند، و گمنام و شبانه روزی دنبال حل مشکلات کشورند.
5- متاسفانه در کشور ما خودرو صنعت دولتی است، و صنایع دولتی معمولا کمتر و دیرتر رشد می کنند، سیاست سیاستمداران در این صنایع بسیار تاثیرگذار است، بنابراین فراموش نکنیم که انتخاب های ما نیز در بی کیفیت شدن و بی کیفیت ماندن صنعت خودرو در ایران موثر بوده و هست، پس در انتخاب هایمان، بیشتر دقت کنیم، ما هم مقصریم
6- خوب است در مورد رشد تکنولوژی در کشورهایی که امروز صاحب تکنولوزی های پیشرفته اند، و برخورد مردمشان با پیدایش این تکنولوژی در کشورشان و شیوه حمایت از کالاهای تولید کشور خودشان، بیشتر مطالعه کنیم.
خلاصه اینکه؛
1-شما متعصبانه دنبال کالای باکیفیت ایرانی باشید، خودرو وکالای بی کیفیت پیشکش
2- لطفا بحث حمایت_از_کالای_ایرانی را حزبی و قشری نکنید، هرکسی که کشورش، هموطنش و فرزندانش را دوست دارد، باید متعصبانه دنبال #حمایت_از_کالای_ایرانی باشد.
3- از گفتن موضوع حمایت از کالای ایرانی منظورمان به هیچ وجه، خرید کالای داخلی بنجل یا بی کیفیت نیست.
4- متاسفانه خودرو در کشور ما #صنعت_دولتی است ، در انتخاب هایمان بیشتر دقت کنیم، ما هم مقصریم .
5- در مورد برخورد مردم کشورهایی که امروز صاحب تکنولوژی های پیشرفته اند، با کالاهای تولید ملی شان ، بیشتر مطالعه کنیم./ راه نجات
*چرا واردات باید مدیریت شود؟
واردات برخی از محصولات در کشور به صورت مستقیم و غیرمستقیم اعتماد به نفس ملی را از بین خواهد برد و هر چند از جنبه های درآمد اقتصادی فردی قابل توجیه است ولی در نهایت به سبب تضعیف اعتماد به نفس و روحیه ملی، خطری بسیار بزرگ برای کشور محسوب می شود. برخی از وسایل پلاستیکی منزل، اسباب بازی و … که به صورت گسترده از کشورهایی نظیر چین وارد کشور می شوند هر چند از نظر اقتصادی برای یک فرد قابل دفاع است ولی در بعد جمعی باعث تعطیلی بسیاری از شرکت هایی می شود که به تولید چنین محصولات ساده ای اشتغال داشتند، محصولاتی که هم از نظر مواد اولیه، هم از نظر دانش فنی و هم از نظر فروش گسترده در کشور، شرایط بسیار مناسبی را دارا هستند.
آیا حمایت از کالای داخلی سیاستی مرکانتیلیستی است؟
سیاست های مرکانتلیستی که بعد از دوران فئودالیسم در اروپا رواج یافت، در پی مثبت کردن تراز تجاری دولت های ملی (=کشورها) بود و می کوشید با محوریت سوداگری و تجارت، به افزایش حجم طلا و نقره در خزانه دولت پرداخته و این ابزار را مهم ترین لازمه حفظ امنیت کشور می دانست.
از آنجا که این سیاست ها بر پایه انباشت حداکثری طلا و نقره صورت می گرفت و با توجه به محدودیت حجمی این دو فلز گرانبها، موجب شکل گیری جنگ ها و مستعمره سازی های فراوان شد و از سوی دیگر فساد سیستمی ناشی از واگذاری برخی از امتیازات واردات و صادرات کالاها به درباریان، زمینه فروپاشی آن را فراهم ساخت و در نتیجه با انقلاب صنعتی در بریتانیا، مرکانتلیسم به حاشیه رفت.
با این توضیح کوتاه، باید گفت که نمی توان فقط به سبب شباهت در برخی از گزاره های سیاست های اقتصاد مقاومتی با سیاست های مرکانتلیستی، این دو را مطابق دانست چه اینکه سیاست های اقتصاد مقاومتی درون زا و برون نگرند، دانش بنیان هستند، رویکرد مردمی دارند و بر پایه عدالت شکل می گیرند که بسیاری از این ویژگی ها در سیاست های مرکانتلیستی، حتی طرح هم نمی شوند چه برسد به اینکه پیگیری شده باشند!
در پاسخ دیگری به این سوال باید گفت که تجربه کشورهای صنعتی موفق امروز دنیا از جمله آلمان، ژاپن و حتی ایالات متحده امریکا در صد سال گذشته به صورت آشکاری، سیاست های حمایت از محصولات داخلی و صنایع ملی را تائید می کند؛ به گونه ای که گاه سخت گیری های صورت گرفته در این زمینه در این کشورها در آن زمان، تعجب انسان را بر می انگیزد.
کدام کالا ایرانی است؟
ابتدا باید به یک نکته اشاره کرد که منظور از کالا همان محصول است؛ لذا می تواند اعم از کالای ملموس و یا خدمت باشد و دامنه خدمات که اتفاقا حجم عظیمی از اقتصاد جهان را به خود اختصاص داده است در این دایره قابل تحلیل و بررسی است.
هر کالایی دارای یک شبکه تامین گسترده است و از ایده پردازی اولیه که بر پایه اصول علمی و مهندسی طراحی محصول، فرموله کردن و طراحی آزمایشگاهی، ساخت نمونه های واقعی و توسعه تجارب محصول، فرآیندی کامل را طی می کند و طبیعتاً طی این فرآیند، مراحلی نظیر ایجاد نشان(برند) تجاری، مالکیت معنوی و … را نیز در بر می گیرد.
اولین و آشکارترین بُعد در تحلیل چیستی کالای ایرانی، جنبه اقتصادی و ارزآوری آن است. و در پاسخ به این سوال که چه کالایی، ایرانی است می توان همان شبکه تامین را در نظر گرفت، هر چقدر ارزآوری مستمر (و نه موقتی و مقطعی!) بیشتری در طول تولید و فروش از یک کالا عاید ایران شود، آن کالا ایرانی تر است!
به عبارت دیگر، اگر کل زنجیره ایده تا محصول و نشان تجاری و مالکیت معنوی آن محصول، ایرانی باشد طبیعتاً می توان آن کالا را کاملا ایرانی دانست ولی اگر مالکیت معنوی آن کالا خارجی است یا فقط در ایران سر هم بندی (مونتاژ) می شود، بخشی از آن کالا، ایرانی است.
گاهی این شبهه طرح می شود که کارگران فلان شرکت، ایرانی هستند پس طبیعی است که آن کالا هم ایرانی است! در پاسخ به این شبهه باید گفت که بیشترین عایدی مالی یک شرکت مربوط به نشان تجاری و مالکیت معنوی آن است و دستمزد کارگر و گروه عملیاتی در مقایسه با حجم انبوه عایدات مالی آن، بسیار اندک است هر چند می توان، این کالا را نیز در دسته کالاهای ایرانی جای داد ولی طبیعتاً در آن سوی طیف قرار خواهد گرفت.
یکی از نمونه های این رویکرد را می توان درباره شرکت های اکتشاف و تولید نفت و گاز (E&P) ملاحظه کرد؛ رویکردی که بعد از ایجاد نشان تجاری توسط این شرکت ها دنبال می شود این است که توسعه دانش فنی و تجهیزات را به شرکت های کوچک می سپارند و خود به امر مدیریت فرآیند اشتغال دارند و در قراردادهای بین المللی نفتی نیز، شرکت های کوچک مجبورند محصولات خود را به این شرکت های مطرح بفروشند لذا هم ریسک توسعه فناوری را می پذیرند و هم در نهایت سهم اندکی از عایدات مالی را دریافت می کنند.
آیا کره با منطق تجارت آزاد جهانی پیشرفت کرد؟
گزارش پروفسور دانشگاه کمبریج
کشورهایی که پیشرفت اقتصادی کردهاند، کدام سیاست حمایت از تولید ملی را در پیش گرفتهاند؟ به نظر شما اگر یک متخصص از کشور کره جنوبی دعوت می کردیم تا در همایشی کاربردی، از راز موفقیت شرکت های خودرو سازی و تولید محصولات الکتریکی و لوازم خانگی برند این کشور (مثلا هیوندا و سامسونگ) سخن بگوید، چه می گفت؟
پروفسور هاجون چَنگ شهروند کره جنوبی که از سال 1990 در دانشکده اقتصاد دانشگاه کمبریج تدریس میکند، برنده جایزه گونار میردال در سال 2003 است.او درکتاب نیکوکاران نابکار،درباره تجربه توسعه اقتصادی کره مینویسد:
“صادرات کره جنوبی در دهه 1950 ، تنگستن و ماهی بود و شرکت سامسونگ ماهی و سبزیجات و میوه صادر میکرد… در دهه 1970 ، برنامه ایجاد صنایع سنگین در دستور کار قرار گرفت. در مدارس به ما میآموختند که وظیفه میهنی ما حکم میکند کسانی را که سیگار خارجی میکشند، گزارش کنیم. ضرورت داشت ارز صادرات برای واردات ماشینآلات به کار گرفته شود؛ ارز بهراستی خون و عرق جبین سربازان صنعتی ما بود که در کارخانهها دستاندرکار جنگ صنعتی بودند.
کسانی که با خریدهای بیهوده مانند سیگار قاچاق، ارز را هدر میدادند، خائن به شمار میرفتند. پدر دوستی که به خانهاش رفته بودیم و سیگار میکشید، به عنوان فرد غیرمیهن پرست و بیاخلاق – اگر نه تبهکار- آماج حملات زهرآگین قرار میگرفت. هزینه کردن ارز در موارد غیرضرور ممنوع بود و شدیدا ممانعت میشد، حتی خرید خودروهای کوچک و نوشیدنی و شیرینی. این کار از طریق اعمال ممنوعیتهای وارداتی، تعرفه و عوارض سنگین گمرکی برای کالاهای تجملی صورت میگرفت.
سفرهای_خارجی جز با مجوزدولت برای معامله تجاری یا تحصیل ممنوع شد… حالا کُره صادرکننده خودرو و گوشیهای شیک در دنیاست. برخی میگویند این ناشی از پیروی از فرامین اقتصاد نئولیبرال است. برنامه نئولیبرال غرب و مثلث نامقدس (صندوق پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی) نفوذ در کشورهاست. این تشکیلات میخواهد باور کنیم کره در اثر پیروی از سیاستهای آنها توسعه پیدا کرد. واقعیت، مغایر این ادعاست.
کره دههها برخلاف منطق تجارت آزاد جهانی، از حمایتهای تعرفهای ویارانهای برای تقویت بخش خصوصی استفاده کرد تا صنایع بتوانند در برابر رقابت بینالمللی دوام بیاورند. دولت روی ارز کمیاب کنترل مطلق اعمال کرد و تخلف ازآن میتوانست مجازات مرگ ( درپی داشته باشد… کشورهای ثروتمند در اعمال تبعیض علیه سرمایهگذاری خارجی، از سیاستهای یارانهای و حمایتی استفاده کردهاند اما امروز با سخت گیری، همان سیاستها را در کشورهای درحال توسعه لعن ونفرین میکنند.
ژاپن زمانی خودروی بنجل تولید میکرد و با شکست روبرو شد. بسیاری گفتند این شرکت باید به همان تولید ماشینهای ساده نساجی و ابریشم برگردد و بعد 25 سال ناتوانی، تولید خودرو را رها کند. اما دیگران گفتند هیچ کشوری بدون ایجاد صنایع مهم به جایی نرسیده است. حالا همان تویوتا نه تنها از ورشکستگی درآمده بلکه برند لکسوس در دنیا تولید میکند. #سرمایهگذاری_خارجی به مثابه معامله با شیطان، بیش از آنکه مزایایی با خود بیاورد، با خطرات همراه است و میتواند توسعه را با مشکل مواجه کند. شعار جهان بیمرز، گزافه گویی است و شرکتهای فراملیتی همچنان بنگاههای ملی ماندهاند”.
آیا به اصلاح اوضاع کشور امیدی نیست؟
چند سال پیش آلن گرینسپن (Alan Greenspan) – رئیس سابق بانک مرکزی آمریکا – در گفتوگویی با شبکهء CNN گفت که سعی میکند تا حتیالامکان از ظاهر شدن در برابر دوربینهای تلویزیون پرهیز کند و از پذیرفتن مصاحبهها امتناع ورزد. خبرنگار دلیلش را از او پرسید. او پاسخ داد که حساسیت شغلیاش به صورتی است که اگر روزی سرما خورده باشد و چهرهاش کمی ژولیدهتر و رنگ و رویش کمی بیحالتر از معمول باشد و یا لبخندی بر گوشهء لبش نباشد? برداشت افکار عمومی این خواهد بود که وضعیت اقتصادی کشور رو به افول است و انگیزهء تجارت و سرمایهگذاری در جامعه کاهش مییابد و بلافاصله چند درصد بر بازار سهام و شاخصهای بورس تاثیر منفی میگذارد.
آلن گرینسپن مانند سایر سیاستمداران و اقتصاددانان خبره و کارکشتهء جهان به خوبی میداند که «امیدواری» نه «محصول» یک اقتصاد پویا و با صلابت است که خود از «عوامل» لازم و «علل» اصلی آن است. یا به عبارتی? امنیت روانی و روحیهء مثبت و انگیزهء سازندگی و علاقمندی به کار و خلاقیت و حس امیدواری در سطح جامعه است که پیشنیاز حل مشکلات اقتصادی و سیاسی و قدم برداشتن در مسیر ییشرفت و توسعه است? نه برعکس.
حال در شرایطی که در کشورهای غربی چنین اهمیتی برای «امنیت روانی» جوامع خودشان قائلند و با چنان حساسیتی از روحیه «امیدواری»شان حفاظت میکنند که حتی «لبخند» نزدن کارشناسان اقتصادی در برابر دوربینهای تلویزیون را امری مضر و مُخرب میدانند? امروز بیشترین هجمههای رسانهای و سیاسی جریانهای افراطیشان بر علیه همین «امنیت روانی» و روحیه «امیدواری» در جامعه ایران است.
از زمانی که دونالد ترامپ سکان دولت آمریکا را بدست گرفته? نه تحریم اقتصادی قابل ملاحظهای بر ایران تحمیل کرده و نه ائتلاف بینالمللی علیه ایران تشکیل داده و نه نهادهای بینالمللی و ساز و کارهای آنها را بر علیه ایران فعال کرده و نه هیچ عملیات نظامی علیه منافع ایران انجام داده است. اما با قرار دادن جامعهء ایران در یک فشار شدید روانی و احساس مدام ناامنی و اضطراب و بیثباتی? چرخههای اقتصادی کشور را تا حد زیادی بیجان و بیرمق نموده است.
تهدید به خروج از برجام هر 90 روز یک بار? وضع محدودیتهای سنگین ویزا و منع سفر برای شهروندان ایرانی به آمریکا? انتصاب شخصیتهای جنگطلب و افراطی و ضدایرانی در پستهای کلیدی امنیتی و نظامی? استفاده از زبانی تحقیرآمیز و حساسیتبرانگیز در مورد ایرانیان – مانند بکار بردن اصطلاح «ملت تروریست» (Terrorist nation) یا «خلیج عربی» – از جمله سیاستهایی هستند که دولت کنونی آمریکا برای تزریق ناامیدی و تضعیف روحیهء ملی و ایجاد حس ناامنی و بیثباتی در جامعهء ایران در پیش گرفته است.
در راستای همین جنگ روانی? روزی نیست که رهبران و فعالان سیاسی اپوزیسیون برانداز خارج از کشور و «کارشناسان» اتاق فکرهای ضدایرانی (مانند Washington institute و FDD) و «تحلیلگران» رسانهها و شبکههای اجتماعی فارسی زبان? خبر از «سقوط» قریبالوقوع نظام سیاسی کشور و «فروپاشی» ناگزیر ساختارهای اقتصادی و «انحطاط» فرهنگی و اخلاقی جامعه ی ایران برنامه تولید نکنند و ننویسند و سخن نرانند.
پیام سیستماتیک آنها به مردم داخل کشور در تمام اخبار و مقالات و تحلیلهایشان این است که «روی پُلی که در حال ویرانی است? خانه نمیسازند!»
«ناامیدی» یک سلاح کُشتار جمعی است که تر و خشک را با هم میسوزاند: انگیزهء اصلاح در درون را میخشکاند? قدرت مقاومت در برابر جنگطلبان خارجی را محو مینماید? رغبت برای مبارزه با فساد و بیعدالتی را میسوزاند? حرکت در مسیر توسعه و سازندگی را متوقف میسازد? و عزم ملی برای رشد و شکوفایی را پژمرده میکند: همان چیزی که امروز ترامپها و بولتونها و نتانیاهوها و بنسلمانها و انشعابات فارسیزبانشان به دنبالش هستند. علی نصری/اقتصاد آنلاین
تجارت آزاد مورد قبول اکثریت اقتصاددانان است!
چند دهه قبل طرفداران جهانی سازی مخالفان خود را عده ای بی سواد و کم خرد میدانستند که با بدیهی ترین اصول اقتصادی مخالفت میکنند. اما اکنون بسیاری از همان اقتصاددانان نیز با روند فعلی جهانی سازی مخالفند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اقتصاد مقاومتی در حال حاضر رویکرد مردم و اقتصاددانان جهان نسبت به پدیده جهانی سازی و مظاهر آن از قبیل تجارت آزاد تغییر کرده است. اکنون این تنها سیاستمداران اصطلاحا پوپولیست نیستند که مخالف جهانی سازی و طرفدار حمایت از تولیدات داخلی هستند. در چنین شرایطی دیگر نمیتوان گفت مخالفان روند فعلی جهانی سازی در حال اشتباه هستند.
در حال حاضر ادبیات جهانی سازی در حال از دست دادن طرفداران بیشتری است و این روند هرچه میگذرد سرعت بیشتری به خود میگیرد. اجلاس جهانی داوس اجلاسی اقتصادی است که هرساله به منظور بررسی مشکلات و مسائل عرصه اقتصاد جهانی با حضور اقتصاددانان مطرح و همچنین مقامات کشورهای جهان در سوئیس برگزار میشود. نشست اخیر این اجلاس نشان داد که نگاه مردم و اقتصاددانان جهان نسبت به روند فعلی جهانی سازی به کلی تغییر کرده است.
در حال حاضر ممکن است پدیده جهانی سازی مسائل مختلفی را شامل شود و از دید افراد مختلف تعبیر های مختلفی داشته باشد. اما یکی از مهمترین جنبه های جهانی سازی که مورد تأیید همگان است، افزایش تجارت آزاد است. مفید بودن یا نبودن این جنبه از پدیده جهانی سازی امروزه با چالش جدی از سوی مردم، اقتصاددانان و مقامات کشورهای مختلف مواجه شده است.
خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا در سال گذشته میلادی، انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا به عنوان فردی که اعتقاد چندانی به روند فعلی جهانی سازی ندارد و طرفدار حمایت از تولیدات داخلی است و در پی آن خروج آمریکا از توافقات تجاری مهمی همچون توافق تجاری کشورهای دو سوی اقیانوس آرام و توافق تجاری با اتحادیه اروپا همگی نشان از تضعیف جایگاه تجارت آزاد در بین اذهان مردم جهان دارد.
علاوه بر این بسیاری از اقتصاددانان مطرح دنیا که پیش از این با عزمی راسخ از تجارت آزاد و روند فعلی جهانی سازی دفاع میکردند، اکنون تغییر عقیده داده اند. بسیاری از اقتصاددانان اعتراف کرده اند که «جهان از روند فعلی جهانی سازی ضررهای فراوانی کرده است.»
اقتصاددانان معتقدند روند فعلی جهانی سازی نمیتواند اهداف در نظر گرفته شده برای آن را محقق کند. یکی از چالش های جهانی سازی و به طور خاص تجارت آزاد در این زمینه عدم موفقیت در زمینه توزیع ثروت در بین افراد جامعه است. تقریبا تمامی اقتصاددانان جهان، حتی آنها که طرفداری جهانی سازی هستند، پذیرفته اند که منافع حاصل از جهانی سازی و تجارت آزاد اغلب به بخش محدودی از افراد جامعه میرسد و بخش عمده مردم جامعه که از مضرات جهانی سازی رنج میبرند، سهمی از مزایای آن ندارند.
روند فعلی جهانی سازی به دلیل مضراتی که برای بخش عمده مردم کشورها داشته، در بسیاری از کشورهای جهان موجب شکل گیری حرکت های مردمی مخالف شده که عواقب سیاسی زیادی برای دولتمردان این کشورها در پی داشته است. به طوریکه در دو سال اخیر تغییرات سیاسی زیادی در بسیاری از کشورها در پی موافقت و مخالفت با روند فعلی جهانی سازی و تجارت آزاد ایجاد شده است.
میتوان گفت که حدود چند دهه قبل تقریبا تمامی اقتصاددانان مطرح جهان و مقامات اغلب کشورها با جهانی سازی موافق بودند و حتی منتقدین نیز عقیده داشتند روند جهانی سازی اجتناب ناپذیر است. حتی در برخی مقالات معروف در آن زمان دیده میشد که «رد کردن جهانی سازی» را با «رد کردن طلوع خورشید» مقایسه میکردند.
در آن زمان طرفداران جهانی سازی و تجارت آزاد معتقد بودند حاصل جهانی سازی انتقال تولید محصولات صنعتی و کارگر محور به کشورهای کمتر توسعه یافته است و در این صورت محصولات مختلف با هزینه کمتر تولید خواهد شد و مردم جهان میتوانند محصولات مختلف را با قیمتی کمتر خریداری نمایند. اما در عمل دیده شد که روند جهانی سازی مد نظر آن ها به این سمت متمایل نشد به طوریکه در این سال ها از تحقق اهداف تعیین شده عاجز بوده و عواقب بدی را برای اقتصاد جهانی به همراه داشته است.
چند دهه قبل طرفداران جهانی سازی مخالفان خود را عده ای بی سواد و کم خرد میدانستند که با بدیهی ترین اصول اقتصادی مخالفت میکنند. اما اکنون بسیاری از همان اقتصاددانان نیز با روند فعلی جهانی سازی مخالفند. رای مردم کشورهای مختلف نیز نشان از آن دارد که مردم نیز با روند فعلی جهانی سازی موافق نیستند و به نمایندگانی رای میدهند که بخواهند خلاف روند حاکم حرکت نمایند.
در حال حاضر رویکرد مردم، اقتصاددانان و سیاستمداران کشورهای جهان تفاوت چشمگیری با چند دهه قبل دارد و بخش قابل توجهی از آن ها با روند فعلی جهانی سازی مخالفند. بسیاری از مردم و اقتصاددانان معتقدند بالا رفتن مخاطرات مالی و به وجود آمدن دوره های رکودی از نتایج بد روند فعلی جهانی سازی است و لازم است هرچه سریعتر به این روند پایان داد. در این میان مسئله تجارت آزاد و بدون مرز یکی از اصلی ترین جنبه های جهانی سازی است که چالش و اختلاف نظر جدی بر سر آن وجود دارد و اخبار اخیر نشان می دهد که کشورها در حال حرکت به سمت تجارت دوجانبه هستند./مقاومتی نیوز
و در آخر حمایت از کالای ایرانی، حمایت همه جانبه از فرهنگ تا اقتصاد ایرانی است و به بیان دیگر حمایت از کالای ایرانی یعنی ساخت ایران به معنی ویژه و خاص کلمه! همان گونه که رشد و سازندگی حرکتی تدریجی و رو به رشد و مستمر و گاه با فراز و نشیب همراه است پس حمایت از کالای ایرانی نیز با دشواری ها و ملاحظات فراوانی همراه خواهد بود و نمی توان انتظار تغییر یکباره داشت!
زیست؛ بازار زندگی ایرانی…